طرقرود-طرق رود-ترقرود-طرق-ترق-ده

متن مرتبط با «زبان» در سایت طرقرود-طرق رود-ترقرود-طرق-ترق-ده نوشته شده است

  اصطلاحاتی ضرب المثل گونه به زبان طرقی شهر طرق رود

  • اصطلاحاتی ضرب المثل گونه به زبان طرقی-طرقرودبا نام ویاد اودر زبان طرقی کلمات و عباراتی به کار می رود کوتاه، که ضرب المثل هم نیست ... ودر اینجا ما برخی ازآنها را ذکر و یاد آوری می کنیم .امید است همشهریان عزیز به آنها بیفزایند:فعلَگي=كارگري ،كار سخت انجام دادن.اين كلمه از زبان عربي وارد زبان طرقي و فارسي شده است.خال=عيب و نقص. اگر چه اين واژه در معناي نقطه سياه يا لكه روي پوست هم استفاده مي شودو مثلا يك دانه آن روي لب يا گونه بر زيبايي چهره انسان مي افزايد. اما اگر تعداد و سطح آن زياد شد؛ديگر علامت زيبايي نيست و عيب و زشتي محسوب مي گردد.حتي اگر كسي عیب بر روي ديگري بگذارد مي گويند:"خالِش دي مَنه.يعني عيب و خال روي كسي نگذار.سنجه=سنجد .در مفهوم منفي و تمسخر به انسانها واشياي كوچك اطلاق مي شود.پَچ پَچي=عقب عقبي. چون هنگام كندن زمين به وسيله انسان و بيل، به ناچار كشاورزان زمين را كنده وبراي بيل زدن بعدي ،بطور مداوم عقب مي روند.اين كلمه درطرق رايج شده .يعني بارنج وزحمت و بيل زني و عقب رفتن بر روي زمين، فرد مورد نظر، نان اهل وعيالش را تامين مي كند.چاردَسْ و پاد تِل اَحور بالاشو=چهار دست و پاهایت به طرف آخور بالا برود!-بميري! اين ناسزا معمولا هنگام عصباني شدن از حيوانات بطور عام، والاغ بطور خاص استفاده مي شود.وجه تسميه آن ،اين است كه معمولا پس از مرگ( طبیعی وبدون دخالت انسان) ،پشت حيوان روي زمين مي ماند و شكم و دست و پاي آن بطرف بالا وآخوري كه از آن تغذيه مي كرده است ،قرار مي گيرد.!توسال=سفال-خوشه گندم وجو.اُسارَه وَشت=دويدن و وزيدن و رسيدن ستاره-ظاهرا فصل پاييزاسارَه فوضولِي=ستاره فضوله-ستاره اي كه با اولين تاريكي در آسمان نمايان مي شود و پرنور است (زهره یا ناهید) و زود هم غروب می ک, ...ادامه مطلب

  • زبان طرقی،زبان راجی

  • به نقل از...باسم الله...می دانیم که زبان طَرقی، زبان راجی یا رایجی و یا شعبه اي از آن زبان بسیار قدیمی كشورمان است.مولّف کتاب تاریخ کاشان(عبد الرحیم کلانتر ضرابی(سهیل کاشانی)-انتشارات فرهنگ ایران زمین-چاپ دوم-اسفند 1341)در صفحه 463 می نویسد:مقصود از "زبان رایجی"ظاهرا لهجه ملی است در بعضی ازدهات و قراءکاشان به لهجه مخصوص تکلم می شود ازجمله در آران و نطنز وکریستین سن مستشرق دانمارکی قسمتی از لهجه های کاشان را موردمطالعه قرار داده و کتابی در آن باب نوشته است{فرهنگ ايران زمين ج1ص 40}در اين كتاب با كلماتي مواجه مي شويم كه طَرقي است مانند:اُرسي=كفش؛انگورر اُلُقي=نوعي انگور دانه درشت قرمز يا بارنگ معمول، شست عروس؛جُل=پوششي نازك كه زير پالان يا زين الاغ و اسب و... پهن مي كنند(لباس كهنه)؛جوتُرشه(يَه ترش)=جو دوريشه است (سالي دوبار كشت شود ،برسد)در طرقرود ظاهرا اين جو در مقابل جو شيرين است و براي پختن آش جو طرق، از اين جو استفاده مي شود و از ارزش بيشتري برخوردار است؛دوشاب(دوش اُو)=شيره انگور؛سفال جار (سِوَل جار)=سفال گندم -ساقه باقي مانده گندم پس از درو آن ،كه در زمين باقي مي ماند وبراي تعليف احشام مورد استفاده قرار مي گيرد؛سُول=سوله -طويله؛سيل بند=سد خاكي؛فرهنگ=مجراي آب-در طرق مظهر قنات؛كِويج=زالزالك؛كبودَه(كبوته)= درخت بسيار بلندي كه به آن تبريزي هم مي گويند،معمولا باقلمه زدن ،تكثير وكنار جويبارها ،غرس مي كنند وچوب سفيد آن براي ساختن در وپنجره وغيره، به كار مي رود؛گاوگل=(گاگل)=گله گاو را گويند كه مجتمعاً در چمنزار چرا نمايند.در طرق گاو وگوسفند وگوساله وخر را باهم ،چوپان يا يكي از اهالي به نوبت، هرصبح تحويل مي گرفته وبراي چرا به دشت وصحرا وچمنزار مي برده وعصر برمي گردانده است وصاحبان آ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها